آ - الف - ب - پ - ت - ث - ج - چ - ح - خ - د - ذ - ر - ز - ژ - س - ش - ص - ض - ط - ظ - ع - غ - ف - ق - ک - گ - ل - م - ن - و - ه - ی

«« آ »»

1 . آهسته که آسمان نداند ...
2 . آش شله قلمکار
3 . آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند
4 . آفتابی شد
5 . آنکه شتر را به پشت بام برد خودش باید پایین بیاورد
6 . آبشان از یک جوی نمی رود
7 . آب زیر کاه
8 . آب حیات نوشید
9 . آب پاکی روی دستش ریخت
10 . آب از سرچشمه گل آلود است
11 . آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است
12 . آره آورده
13 . آستین نو بخور پلو
14 . آتش که گرفت خشک و تر میسوزند
15 . آب که از سرگذشت چه یک وجب چه صد وجب
16 . آن را كه گفتی اسمش را نبر و بردار بیار
17 . آقا گرگ عیدت مبارك !
18 . آش نخورده و دهان سوخته
19 .آسیاب باش، درشت بگیر و نرم پس بده

«« الف »»

1 . از ترس عقرب جراره به مار غاشیه پناه می برد
2 . از بیخ عرب شد
3 . از آسمان افتاد
4 . احساس بالاتر از دلیل است
5 . انوشیروان دادگر
6 . اگر برای من آب نداشته باشد برای تو نان دارد
7 . اشکی بریز
8 . اشک تمساح می ریزد
9 . اشرف خر
10 . ازکیسه خلیفه می بخشد
11 . از کوره در رفت
12 . از ریش به سبیل پیوند می کند
13 . از دماغ فیل افتاد
14 . از خجالت آب شد
15 . اینها همه شعر است
16 . این طفل یکشبه ره یکساله می رود
17 . این شتری است که در خانه هر کس می خوابد
18 . از پشت خنجر زد
19 . الخیر فیما وقع
20 . این به آن در
21 . ایراد بنی اسرائیلی
22 . اندرین صندوق جز لعنت نبود
23 . امروز کار خانه با فضه است
24 . امامزاده ی است با هم ساختیم
25 . الکی
26 . اگر من منم،پس کو کدوی گردنم ؟
27 . اگرقاطرکسی را رم ندهی،کسی با توکاری ندارد
28 . اگر پیش همه شرمنده ام پیش دزده رو سفیدم
29 . از این نبود سر علم
30 . اما این طریق خانه داری نیست
31 . اشتهایم آمد پس ...
32 . این سرزمین ماندن ندارد
33 . اگر گاوت خوش خوراك شد سرت را بگذار بخسب
34 . از گردنم بیفتی انشاالله
35 .استخوان لای زخم گذاشتن

«« ب »»

1 . بیل منو نسونی ‌ها!...
2 . باش تا صبح دولتت بدمد
3 . بوی حلوایش می آید
4 . به رخ کشیدن
5 . بوقش را زدند
6 . به خاک سیاه نشاندن
7 . باهمه بله با من هم بله؟!
8 . بالاتر از سیاهی رنگی نیست
9 . باج سبیل
10 . باج به شغال نمی دهیم
11 . بلبلی كه خوراكش زردآلو هلندر باشه بهتر این نموخونه
12 . با توکل زانوی اشتر ببند
13 . با آب حمام دوست می گیرد
14 . برج زهرمار
15 . بزک نمیر بهار میاد کمبزه با خیار میاد!
16 . بز بیاری
17 . برعكس نهند نام زنگی كافور
18 . باد آورده را باد میبرد!
19 . با یک گل بهار نمی شه
20 . بز خری می کنی
21 . برو آنجا كه عرب نی انداخت!!
22 . بكوب بكوب همانست كه دیدی
23 . بره کشان است
24 . بر قوزک پایش لعنت
25 . بُل گرفتن
26 . باید پدرش را پیش چشمش آورد
27 . بیلش را پارو کرده
28 . بلبل به شاخ گل نشست
29 . بار الاغ را که بردارند، پالونش را هم به منزل نمی رساند
30 . بادنجان دور قاب چین
31 . باد صرصر
32 .بارگهش را آب برده

«« پ »»

1 . پیراهن عثمان
2 . پنبه اش را زدند
3 . پته اش روی آب افتاد
4 . پالانش کج است
5 . پالان خر دجال شده
6 . پارتی بازی
7 . پل آنقدر دور بود كه هنوز هم نرسیده بود؟
8 . پته ­ اش روی آب افتاد
9 . پشت سر مردم صفحه گذاشتن !!

«« ت »»

1 . تیری به تاریکی رها کرد
2 . تو نیکی می کن ودر دجله انداز
3 . تفنگ حسن موسی هم نزد
4 . تعارف شاه عبدالعظیمی
5 . تو بدم ـ بمیر و بدم
6 . تشت رسوایی
7 . تخم مرغ دزد، شتر دزد می شود
8 . تا ابله در جهان هست،مفلس در نمی ماند!
9 . تو به این خریت فهمیدی و ما نفهمیدیم !
10 . تا کور شود هر آن که نتواند دید!
11 . تو اگر جای من بودی، کوه به کوه می گریختی
12 . تو هم قاصد هنگام شده‌ای؟
13 . تا نخورم نخسبم
14 .تجارت بوق حمام
15 .تو خوب نیستی که دهی را خوب نمی‌دانی

«« ث »»

«« ج »»

1 . جیم شدن
2 . جیک وبوکشان درست است
3 . جورمرا بکش
4 . جنگل مولا
5 . جنگ زرگری
6 . جعفرخان از فرنگ برگشته
7 . جیك‌جیك‌ مستونت‌ بود، فكر زمستونت‌ بود
8 .جدمان قصاب بود ما را به نعلبندی چكار؟

«« چ »»

1 . چهارتکبیر زدن
2 . چو فردا شود فکر فردا کنیم
3 . چوبکاری نفرمایید
4 . چوب توی آستین کردن
5 . چند مرده حلاجی ؟
6 . چنته اش خالی شد
7 . چاه ویل
8 . چاه کن ته چاه است
9 . چشم زخم
10 . چشم روشنی
11 . چراعاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی
12 . چند مرده حلاجی؟!
13 . چه کشکی چه پشمی؟!
14 . چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است!
15 . چو مردی بود کز زنی کم بود
16 . چغندر تا پیاز شکر خدا
17 . چوب تر را چنان كه‌خواهی پیچ / نشود خشك جز به آتش راست

«« ح »»

1 . حیدری و نعمتی
2 . حمام زنانه شد
3 . حکم حکم نادر و مرگ مفاجات
4 . حکیم باشی را دراز کنید
5 . حقه بازی
6 . حق بالاتر از دوستی با افلاطون است
7 . حق الپرچین
8 . حسینقلی خانی
9 . حرفش را به کرسی نشاند
10 . حرف مفت می گوید
11 . حاشیه رفتن
12 . حاتم بخشی
13 .حلاج گرگ بوده!
14 . حکایت ما هم شده ، حکایت روباه و مرغ های قاضی
15 . حاجی حاجی مکه
16 . حرف مفت زدن
17 . حساب به دینار، بخشش به خروار
18 . حاشیه رفتن

«« خ »»

1 . خیمه شب بازی
2 . خون سیاوش
3 . خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود
4 . خودم جا، خرم جا
5 . خان یغما
6 . خط 9
7 . خروس بی محل
8 . خر من از کره گی دُم نداشت
9 . خر کریم را نعل کرد
10 . خر دجال
11 . خرج اتینا
12 . خانخانی
13 . خاک بر سر
14 . خسن و خسین هر سه دختران مغاویه‌اند
15 . خر بیار باقلا بار کن
16 . خلایق هرچه لایق!
17 . خط و نشان (+)
18 . خوبی بكن تا خوبی ببینی
19 . خدا داده ولی كور ـ خر مفت و زن زور
20 . خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود
21 . خره خوابید كلاغه باورش اومد!

«« د »»

1 . دو قورت و نیمش باقی است
2 . دوغ و دوشاب یکی است
3 . دود چراغ خورده
4 . دو قرص کردن
5 . دنبال نخود سیاه فرستادن
6 . دلو حاجی میرزا آقاسی
7 . دست کسی را توی حنا گذاشتن
8 . دری وری می گوید
9 . دست به آسمان برداشتن
10 . دیزی می‌غلطد درش را پیدا می‌كند
11 . دست از کاری شستن
12 . دست از ترنج نشناخت
13 . در یمنی پیش منی
14 . دروغ شاخدار، شاخ در آوردن
15 . دروازه را می توان بست ولی دهان مردم را نمی توان بست
16 . دختر سعدی
17 . دره، آی ملا! دوباره بسم‌الله
18 . در دهن داروغه را گذاشت
19 . دعوا سر لحاف ملا بود
20 . درخت گردکان با این بزرگی ، درخت خربزه الله اکبر
21 . دست و پای کسی را در پوست گردو گذاشتن!!

«« ذ »»

«« ر »»

1 . روی یخ گرد و خاك بلند نكن
2 . رطب خورده منع رطب چون كند؟
3 . روغن ریخته را نذر امامزاده كرده
4 . ریش و قیچی به دست كسی سپردن
5 . ریگ به کفش داشتن
6 . ران ملخ

«« ز »»

1 . زاغ سیاه کسی را چوب زدن
2 . زینب زیادی
3 . زیر پای کسی را جارو کردن
4 . زخم زبان بدتر از زخم شمشیر است
5 . زیر کاسه نیم کاسه ای است
6 . زیر کاسه نیم کاسه ای است
7 . زندگی سگی
8 . زین حسن تا آن حسن صد گز رسن
9 . زد كه زد خوب كرد كه زد
10 . زر دادم و دردسر خریدم

«« ژ »»

«« س »»

1 . سر و گوش آب دادن
2 . سرو کیسه کردن
3 . سرم را بشکن ، نرخم را نشکن
4 . سد سکندر باش
5 . ستون پنجم
6 . ستون به ستون فرج است
7 . سبیلش را چرب کرد
8 . سبزی پاک کردن
9 . سبیلش آویزان شد
10 . سایه تان از سرما کم نشود
11 . سه پلشت آمد و...
12 . سوراخ دعا را گم کردی
13 . سنگی که به هوا می رود تا بر گردد هزار چرخ می خورد
14 . سنگ کسی را به سینه زدن
15 . سگ نازی آباد
16 . سگ در خانه اش تازی می شود
17 . سرش پلو و زیرش سنگ قربانت شوم یگانه پسر

«« ش »»

1 . شمشیر داموکلس
2 . شمشیر از رو بستن
3 . شغال مرگی
4 . شق القمر کرد
5 . شغال بیشه مازندران را ندرد جز سگ مازندرانی
6 . شستش خبر دار شد
7 . شانس خرکی
8 . شال و کلاه کردن
9 . شاخ و شانه کشیدن
10 . شاهنامه آخرش خوش است
11 . شاه می بخشد ، شیخ علی خان نمی بخشد
12 . شما هم شهر آباد كن نیستید
13 . شتر دیدی؟ ندیدی

«« ص »»

1 . صنار جگرک سفره قلمکار نمی خواد!
2 . صفحه گذاشتن
3 . صبر ایوب
4 . صد رحمت به کفن دزد اولی
5 . صبح از دشت ارژن بار كردیم فردا صبح دیدیم همان دشت ارژن هستیم

«« ض »»

«« ط »»

«« ظ »»

«« ع »»

1 . عهد دقیانوس
2 . عهد بوق
3 . عمرو در امانت خیانت نکرد ، تو چرا؟
4 . علی آباد هم شهر شده
5 . عجب سر گذشتی داشتی كل علی؟

«« غ »»

«« ف »»

1 . فیها خالدون
2 . فواره چون بلند شود سرنگون شود
3 . فروغی نماند در آن خاندان
4 . فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها
5 . فوت كاسه‌گری را می‌داند
6 . فلفل نبین چه ریزه ، بشکن ببین چه تیزه

«« ق »»

1 . قوش کریمخانی
2 . قمپز در کردن
3 . قاپ کسی را دزدیدن
4 . قاپش پراست
5 . قوز بالاقوز
6 . قدر عافیت کسی داند ، که به مصیبتی گرفتار آید
7 . قسم روباه را باور کنیم یا دم خروسو؟
8 . قربون چماق دود کشت، کاش بده ،جوش پیش کشت
9 . قبا سفید قبا سفید است
10 . قربون بند کیفتم تا پول داری رفیقتم

«« ک »»

1 . کینه شتری
2 . کوراوغلی می خواند
3 . کله گرگی
4 . کندن در خیبر
5 . کن فیکون شد
6 . کلکش را کندند
7 . كره را روغن كردی
8 . کلاه گذاشتن
9 . کلاه شرعی
10 . کلاهش پس معرکه است
11 . کفر ابلیس
12 . کعب الاخبار
13 . کار نیکو کردن از پر کردن است
14 . کاسه گرمتر از آش
15 . کفگیر به ته دیگ خورده
16 . کله اش بوی قرمه سبزی می دهد!
17 . كجا خوش است ؟ جایی كه دل خوش است
18 . كار به گره گوزی افتاده

«« گ »»

1 . گهی پشت زین و گهی زین به پشت
2 .گوهر شب چراغ
3 . گوش خواباندن
4 . گوشت شتر قربانی
5 . گواه شاهد صادق در آستین باشد
6 . گندم خورد و از بهشت بیرون رفت
7 . گنج قارون دارد
8 . گشادبازی
9 . گرگ دهن آلوده ویوسف ندریده
10 . گرگ باران دیده
11 . گرز رستم گرو است
12 . گربه مرتضی علی
13 . گربه عابد
14 . گرنگهدار من آنست که من می دانم ....
15 . گرگ منشی
16 . گربه رقصانی
17 . گدای سامره
18 . گاوبندی
19 . گربه تنبل را موش طبابت می‌كند
20 . گدا به گدا رحمت به خدا
21 . گربه دستش به گوشت نمی رسید می گفت بو می ده !
22 . گربه عابد
23 . گربه را دم حجله کشتن
24 . گول رنگش را خورده است

«« ل »»

1 . لیلاج
2 . لولو
3 . لوتی خور کردن
4 . لوح محفوظ است
5 . لنگ انداختن
6 . لن ترانی
7 . لقمه گلو گیر
8 . لقمان را حکمت آموختن
9 . لعن الله اللجاجة
10 . لا لحب علی (ع) بل لبغض معاویة
11 . لنگه کفش هم در بیابان غنیمت است

«« م »»

1 . میرزا میرزا رفتن
2 . می آیند و می روند و با کسی کاری ندارند
3 . میان پیغمبران جرجیس را انتخاب کرد
4 . مرغی که تخم طلا می کرد، مرد
5 . مرگ می خواهی برو گیلان
6 . مگر سراشپختر آوردی؟
7 . مرغ از قفس پرید
8 . مدینۀ فاضله
9 . مجذوب و مرعوب
10 . مجاهد روز شنبه
11 . مثل کبک سرش را زیر برف می کند
12 . ماهی از سرگنده گردد نی زدم
13 . ماستها را کیسه کرد
14 . ماست و دروازه
15 . ماستمالی کردن
16 . ما را ازین نمد کلاهی است
17 . من و گرز و میدان افراسیاب
18 . من نوکر بادنجان نیستم
19 . مفرداتش خوب است ولی مرده شوی ترکیبش را ببرد
20 . مسیحا نفس
21 . من هلال را دیدم
22 . میخشو بكوب سر زبون من
23 . مار از پونه بدش می آمد ...
24 . مرغ ایشان یک پا دارد
25 . ما پوستین را ول كردیم ، پوستین ما را ول نمی كند
26 . مُشكی ماند كه از انبان بترسند
27 . مگه دست‌هات حنا است؟
28 . ما صد نفر بودیم تنها ، آنها دو نفر بودند همراه
29 . مگر كار دختر جعفر را كردی؟
30 . من هم تو همان فكرم
31 .مزد هیه جیرینگ است

«« ن »»

1 . نازشست
2 . نانش بده، نامش مپرس
3 . نان گدایی را گاو خورد دیگر به كار نرفت
4 . نان و انگور واینهمه جنجال
5 . نه می‌خواهم خدا گوساله را به همسایه‌ام بدهد و نه ماده گاو را به من
6 . نه آجیل می دهم، نه آجیل می گیرم
7 . نعل وارونه می زند
8 . نه خانی آمده ، نه خانی رفته است
9 . نوشدارو بعد از مرگ سهراب
10 . نازم این سر را كه تا به حال نشكسته
11 . نخ را باید کوتاه گرفت
12 . نقل کفر ، کفر نیست

«« و »»

1 . وای به حال شما كه جوال جوال می‌برید

«« ه »»

1 . هم چوب را خورد و هم پیاز را و هم پول را داد
2 . هر كه چاهی بكنه بهر كسی اول خودش دوم كسی
3 . هرچه كنی به خود كنی گر همه نیك و بد كنی
4 . هولی نمكی سرش آمده
5 . هر را از بر تشخیص نمی دهد
6 . هر چیز كه خوار آید،روزی بكار آید
7 . هیزم تر به کسی فروختن
8 . همه را روی دایره ریختن
9 .هم خدا را می خواهد هم خرما را

«« ی »»

1 . یك گل دوست بدتر از هزار سنگ دشمن
2 . یك بار جستی ای ملخ، دو بار جستی ای ملخ، بار سوم چوب است و فلك
3 . یخ كسی گرفتن یا نگرفتن
4 . یك كلاغ ، چهل كلاغ
5 . یک خشت هم بگذار در دیگ
6 . یار غار


گردآوری و کُدنویسی شده برای تالار میدوری توسط : میدوری