بیل منو نسونی ‌ها!...


  tasvir  یك روز مردی در زراعت خود مشغول آبیاری بود، مردی را دید كه سوار بر اسب از نزدیك زمینش می‌گذرد.

برزگر بیخود مرد سواره را صدا كرد و گفت: "بیل منه نسونی ‌ها!..." سوار پرسید: "مگه بیل تو به چه دردی می‌خوره؟" برزگر ساده‌لوح گفت: "اگر بیل منو به آهنگری بدی برات نعل اسبی درست می‌كنه"

سوار وقتی كه دید برزگر آدم صاف و ساده‌ای است و تنش می‌خارد از اسب پیاده شد و یك كتك جانانه به او زد و بیلش را هم ازش گرفت و رفت.

بازگشت به فهرست زبانزدها

گردآوری و کُدنویسی شده برای تالار میدوری توسط :  میدوری